اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

متفاوت هستم ، احمد یزدانی
با نگاهی ویژه ؛ بینشی انسانی
اهل شعر و واژه ، جمله را میکاوم
گاه صاف و آبی ؛ گاه هم بارانی
جنس من از هجرت ،ره سپردن کارم
عاشق تغییرات ؛ریشه ای ، بنیانی
مثل شمعی روشن ، سوز و سازی دائم
گریه هایم جانکاه ، ضجّه ها پنهانی
ساده ؛ بی پیرایه ،بی گره ؛ بی مشکل
خاطراتی روشن ؛ سختی و آسانی
ایده آلم قُلّه ، رو به آنجا راهی
ظاهرم آرام است ،سینه ام طوفانی
میکنم با شعرم ؛ رو به فردا پرواز
هاله ای از احساس ؛ مثبت و نورانی
عاشقِ زیبائی ، مثل گل ،آزادی
نا امیدی محکوم ، کردمش زندانی .

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان
يكشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۸، ۰۹:۴۴ ب.ظ

رگبار بهار

چشم زیبای تو شلتاقی رگبار بهار

می زند سلسله ی موی تو عشّاقت دار

خوش تراشیده تر از سنگ برلیان هستی

سرخوشی میوه ی چشمان تو در هر دیدار

قامتت طعنه به راش کهن جنگلهاست

می کند لرزش اندام تو شهری ناکار

قرص زیبای قمر هستی و مهتاب شبی

میگذارد ز تماشای تو غم پا بفرار

بت افسونگری و میل پرستش داری

از تو لات و هبل اکنون شده اند بیمقدار

می رسی میبری همراه خودت دل ها را

شده عشّاق تو خارج ز شمار و آمار

نازنین لعبت طنّاز محل ، زیبائی

خفته هر خانه جوانی ز خیالت بیمار

تا تو را شیوه ی دلبردن و شهرآشوبیست

رحم کن ، پای خود از خانه به بیرون مگذار .

احمد یزدانی

  • احمد یزدانی

بهار

خوش تراش

رگبار

شلتاق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی