دوشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۹، ۰۹:۲۴ ب.ظ
امیری فیروزکوهی
از عاشقان شاعری والا ، ادیبم
عشقم بُوَد سیّد کریمخانِ نجیبم
بخشنده تر از حاتم طاعی و دریا
بی مهر مسعود عزیز او غریبم
بسیاری از روح بلندش وام دارد
معنای گفتار و کلام او طبیبم
گمگشته ای در تار و پود شعر اویم
حیران در آن وادی و با حالی عجیبم
چون سرزمینهای وسیع و بیکرانست
اشعار زیبای دلارای حبیبم
آذین دل را میکشانم زیر پایش
آوای دلتنگی از آن داغ مهیبم .
.
متصاعد شود از رود محبّت شادی
میبری بهره زمانی که در آن افتادی
غرقه بودن که بلا میشود هرجا محسوب
برخلاف همه چون غرق شوی دلشادی
گذرت هرچه بود بیشتر اینجا جانت
می شود صیقلی و ساخته با استادی
چون به دریای محبّت برسی خورشیدت
می کند ابر و پراکنده شوی با بادی
این تسلسل نه که پایان چو سرآغازی هست
تا که ویرانه ی جانها بکند آبادی
عمر جاوید کند هرکه محبّت آموخت
می برد تا ابدیّت سفر از این وادی .
#احمد_یزدانی
#استاد_امیری_فیروزکوهی
#کوتوال
#استاد_امیر_بانو_کریمی #استاد_مظاهر_مصفا #علی_مصفا #جامعه_هنری #جامعه_ادبی #مسعود_امیری_فیروزکوهی #آقا_مسعود_امیری_فیروزکوهی #دکتر_مظاهر_مصفا #کوتوال_فیروزکوه #بنیاد_شعر_و_ادبیات_داستانی_ایرانیان #ادبیها #انجمن_ادبی_کوتوال #امیر_بانو_کریمی #فیروزکوه #فیروزکوهی #شاعر #دیار_آهوان_و_چشمه_ساران #سیمیندشت