اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

متفاوت هستم ، احمد یزدانی
با نگاهی ویژه ؛ بینشی انسانی
اهل شعر و واژه ، جمله را میکاوم
گاه صاف و آبی ؛ گاه هم بارانی
جنس من از هجرت ،ره سپردن کارم
عاشق تغییرات ؛ریشه ای ، بنیانی
مثل شمعی روشن ، سوز و سازی دائم
گریه هایم جانکاه ، ضجّه ها پنهانی
ساده ؛ بی پیرایه ،بی گره ؛ بی مشکل
خاطراتی روشن ؛ سختی و آسانی
ایده آلم قُلّه ، رو به آنجا راهی
ظاهرم آرام است ،سینه ام طوفانی
میکنم با شعرم ؛ رو به فردا پرواز
هاله ای از احساس ؛ مثبت و نورانی
عاشقِ زیبائی ، مثل گل ،آزادی
نا امیدی محکوم ، کردمش زندانی .

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ای شهدشیرین عسل ای نیش زنبور» ثبت شده است

ای خالقِ عالم ،خدایِ ظلمت و نور  
موسایِ پیغمبر ، عصاواژها ، طور
یاحَیّ و یاقیّوم ،ای عطر دلاویز
ای کهکشانها راتو حاکم بوده تا مور
کردی محمّد را امین، دادی رسالت
نازل نمودی در حرا آیات پر شور
بارید از رحمت به روی دشمنانش
بدخواه کردی یارو هر بد را از او دور
از نو دوباره دست حوّا را به آدم
دادی تو در صحرای سوزان، در جَبل نور
از شرق وغرب وراست تاچپ مکرو حیله
جمعند تا قرآن به غربت مانده مهجور
کشتی و کشتیبان به طوفان در نبردند
دشمن بکن مقهور ،حالش را تو ناجور
درغیبت سـردار عرش و صاحب الامر
چشمان نامحرم برهبر را بکن کور
هستندایشان ،کیمیایِ باطِل السّحر
حفظش کن و هردردو رنجی را از او دور
یزدانیم ،خاکم به زیر پایِ عشقم،
سیّدعلی خامنه ای هست منظور.                
  • احمد یزدانی