دل شاد و به سفره بود نانی و پنیر
میخوردم از آن و این شکم میشد سیر
اکنون شده لوکس و رزق اربابان است
دیگر نخورد پنیر شاعر و فقیر .
#کوتوال_خندان
- ۰ نظر
- ۰۲ فروردين ۰۳ ، ۱۰:۱۳
دل شاد و به سفره بود نانی و پنیر
میخوردم از آن و این شکم میشد سیر
اکنون شده لوکس و رزق اربابان است
دیگر نخورد پنیر شاعر و فقیر .
#کوتوال_خندان
یک سفینه نشست روی زمین
سرنشینان آن همه خوشگل
از کُراتِ دگر شدند اعزام
تا بخندیم و حل شود مشکل
یک رُباتش شروع به صحبت کرد
گفت از وضع مردم آنجا
قصدِ جاسوسی از زمین را داشت
اینچنین گفت قصّه را مجمل
گفت او در کُراتِ دیگر ، ما
عاطل و باطلیم و سرگردان
کاری از دست ما نمی آید
از بوروکراسیِ شدید ، خجل
رفته ما در اداره ها هرروز
از برای امور جاریِ خود
ماجراهایِ قیرو قیف حاکم
درد چون میکروبی قوی ناقل
دستهامان درازتر از پا
کرده ما متر اداره را هر روز
همه مشغول در نهایت هم
پشت بامی نمیشود کاهگل
اضطراب است و خونِ دل خوردن
سهم آنان که اهل قانونند
راحتند بیغمانِ بی قانون
پول و پارتی دو دلبر همدل
راحت است چون اداره ی مرّیخ
می چمند آدمان مرّیخی
حرف سربسته اینکه در آخر
کس ندارد سراغی از حاصل
حرف میزد ، تَشَر زدم گفتم؛
هست اینجا بهشتِ انسان ها
بروید ، از زمین ما بیرون
ما همه راحتیم و بی مشکل .
#احمد_یزدانی
مانده مزداران به زیر سیل و اجسادی زیاد
مردمانی غُصّه دار و رنجشان در ازدیاد
سیل وحشی زخم خود را زد و جان ها را گرفت
برد آرامش بجایش رنج بسیاری نهاد
دود دل تا آسمان ها رفت بالا ، ابر شد
بازهم بارید و سیل آمد وَ زحمت ها به باد
بوده جنگی سخت با سیلاب و دست غارتش
تا سر جایش نشست و در به آرامش گشاد
عدّه ای را کُشت سیلاب و خودش در گور رفت
تا کجا و کِی به مزداران دلی را دیده شاد ؟
میدوید فیل در سحرگاهان
چشم جنگل برای او نگران
گرگ از ره رسیده ای پرسید
علّت آن فرار و حکمت آن
گفت فرمان قتل صادر کرد
شاه جنگل برای کفتاران
خنده ای کرد گرگ و با او گفت
فیل هستی تو غم نخور قربان
میدوید فیل و اینچنین میگفت ،
داده اجرا به دست خر ، نادان .
کوتوال خندان
این غریبه بی پدر مادر دلار
زندگی را کرده بر ما زهر مار
دائماً در جنبش و در جرزنی
نوکر او مردمان بی بخار .
#کوتوال_خندان
#احمد_یزدانی
kootevall.blog.ir
دوست دارم آسمان ها را ، زمین را نیز هم
دوست دارم چشم مست نازنین را نیز هم
هرچه میگویند از زشتی مال بی وفا ،
دوست دارم با همه زشتی من این را نیز هم .
#کوتوال_خندان
میخورم سن ایچ و با آن غرق رویا میشوم
راحت از شرّ گرانی های بیجا میشوم
در زمان غُصّه های روزگار بی وفا
جرعه ای نوشیده شاد از دست غم ها میشوم.
#کوتوال_خندان
این غریبه بی پدر مادر دلار
زندگی را کرده بر ما زهر مار
دائماً در جنبش و در جرزنی
نوکر او مردمان بی بخار .
#کوتوال_خندان
از جام لبت شراب میخواهم هست؟
یک چهره بی نقاب میخواهم هست؟
گفتی که در عشق خود مصمّم هستی ،
در آمدنت شتاب میخواهم هست ؟
دوست دارم آسمان را من زمین را نیز هم
دوست دارم چشم مست نازنین را نیز هم
هرچه میگویند از زشتی مال بی وفا
دوست دارم با همه زشتی من این را نیز هم .
#کوتوال_خندان
گاو نامرد چه بر سر آورده ،
شاخ تیزش پدر در آورده ،
ترسم از این که ببر خودخواهی
خورده ما را و پر درآورده😜
#کوتوال_خندان
گاو نامرد چه بر سر آورده ،
شاخ او زخم بستر آورده
ترسم از این که سال دیگر ببر
خورده ما را و پر درآورده😜
#کوتوال_خندان
امّید که شادیت چو یلدا باشد
خوشحالی تو به قدّ دنیا باشد
در موقع چت برای یلدای عزیز
اینترنت تو قوی و مانا باشد .
کوتوال_خندان
یلدا مبارک
به زندان سه غم هستم گرفتار
کرونا و گرانی و طلبکار ،
گرانی دست اگر بردارد از سر
دو دیگر را نباشد زور آزار .
#کوتوال_خندان
#سال_کرونائی
#طنز
سالی که گذشت ، سال موش و کرونا
شد پاره همه جای همه از هر جا ،
امسال که سال گاو باشد وَ بلا
ایوای ز دست شاخشان ، واویلا .
کوتِوال خندان
کرونا گوش کن آمد بهاران
شد آتش بس از آن در خاک ایران
تو ناخوانده به ما وارد شدی ما
پذیرائی نموده از تو با جان
نثارت کرده ما بدها و بیراه
و نفرین را دسر بر آن فراوان
شد اکنون وقت رفتن موسم ترک
شب عید است و سرها در گریبان
قدم رنجه نمودی آمدی تو
شده پوشیده وضع نابسامان
بهانه شد که تا مانده به خانه
شود سختی بیرون رفتن آسان
تو اکنون هم بهانه هم کلاسی
شده ماسکت کراوات فقیران
سوپر ماسک دو فیلتر رنگ آبی
نشان ثروت است و پولداران
طلبکاری کجا جرات نماید
که حرفی آورد از خود به میدان؟
ز دست کارکردن رسته تنبل
تو هستی تنبلی را نور چشمان
تلاشت ثبت گینس گشته اکنون
همه در ذات خود گردیده زندان
پذیرائی شدی ، برگرد و گمشو
نباش ایران دگر ناخوانده مهمان
سخن ها را شنیدی زشت و زیبا
برو در خانه ات ، در شهر ووهان
اگر لج کرده خواهی تا بمانی
شود ثابت که جاسوسی ز شیطان
سخن گفتن شود با تو عوض ، بعد
شود رو واکسنت ، این گوی و میدان ،
#کوتوال_خندان
عقل اگر بود وطن را غم بن بست نبود
کرونائی که برایش بکند مست نبود
عقل اگر بود همه باهم و همدل بودیم
این مرض مثل شفا یکدل و یکدست نبود
عقل اگر بود نمی رفت کسی در جاده
شخص ویروس چنین غرّه و بدمست نبود
عقل اگر بود جهان وحدت ما را میدید
یک تردّد که خطر دارد و بد هست نبود
عقل اگر بود نبودیم سوار کشتی
و به غرقش هنر و بی هنر همدست نبود
عقل اگر بود یکی بوده همه چون یک مشت
جراتی تا که بماها بزند دست نبود
عقل اگر بود نمی خواند رجز یک ویروس
خوره روح و روان بیشرف و پست نبود
بازهم شکر خدا ، جای تشکّر باقیست
وضع ما بدتر از اینی که کنون هست نبود !
#کوتوال_خندان