شعر و صدا احمد یزدانی
پرستوهای عاشق کربلای چهار را بشنوید
- ۰ نظر
- ۰۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۶:۵۲
شعر و صدا احمد یزدانی
پرستوهای عاشق کربلای چهار را بشنوید
شهر می ترسید از او ،او گفت ترساندی مرا
برده ام لذّت من از ترساندنِ آدم نما
چند روزی نوبتش شد پشت میزو کار خلق
مردم از دستش اسیر و کرده جان در شیشه ها
بوی مُردار است ساطع از مرام رشوه خوار
گرچه آنرا هدیه ای بشمارد از خلق خدا
دیده ام من کار و کِشتِ سُنّتی با گاو و خیش
چشم دیگر دید ابزار مدرنِ روز را
مثل انسان زمان حاضر اصلاً نوبر است
رفته انسانیّت انسان به قعرِ قهقرا
فصل پائیز است هنگامِ شمار جوجه ها
کاش باور بود حاکم ، دین نمیشد نخ نما.
متفاوت هستم احمد یزدانی
با نگاهی ویژه بینشی انسانی
اهل شعر و واژه جمله را میکاوم
گاه صاف و آبی گاه هم بارانی
جنس من از هجرت ره سپردن کارم
عاشق تغییرات ریشه ای بنیانی
مثل شمعی روشن سوز و سازی دائم
گریه هایم جانکاه ضجّه ها پنهانی
ساده بی پیرایه بی گره بی مشکل
خاطراتی روشن سختی و آسانی
ایده آلم قُلّه رو به آنجا راهی
ظاهرم آرام است سینه ام طوفانی
میکنم با شعرم رو به فردا پرواز
هاله ای از احساس مثبت و نورانی
عاشقِ زیبائی مثل گل آزادی
نا امیدی محکوم کردمش زندانی