شادی تو ، بوده است کوبیدنم
از غم دل ، در خودم پیچیدنم
من گذر کردم به سعی خود ز غم
ای خمار از راحت و آسودنم .
- ۰ نظر
- ۲۷ آبان ۰۴ ، ۱۷:۴۳
شادی تو ، بوده است کوبیدنم
از غم دل ، در خودم پیچیدنم
من گذر کردم به سعی خود ز غم
ای خمار از راحت و آسودنم .
حسودان روبرویت چون برادر
ولی در پشت سر مانند خنجر
بُوَد درمانشان دوری گزیدن
که در گنداب خود بوده شناور .
غافلان از حاکمان عالمند
مثل ضحاک و نرون خون می مکند
سدشان تنها زبان قدرت است
هر ضعیفی را چو حیوان می درند .
وقتی ترامپ لعنتی از صلح می گوید
جنگ جهانی سر به درب خانه می کوبد
پیران جبهه نکته ای را گفته اند با ما
شیطان جنگ هرگز از اسرارش نمی گوید .
زندگی دارد اصول ویژه ای
می کند عاقل در آن اندیشه ای
چون دهانت بسته بازو وا شود
مینمائی همچو شیر بیشه ای
وای اگر وقتی که عکس آن شود
شیر هم باشی نمائی پشّه ای
از سخن آبی نمی آید به جوش
کاخ حرف است یک بنای شیشه ای .
در میان بزم رندان نیست حرفی از خطا
دختر رز با سیه مستان برقصد با حیا
چونکه میبیند ز نقش خویش هرکس روی آب
نقش زیبا میکند زیبائیش را برملا .
سکوت است و من شبهای زندان
شناور در گذشته ، رود دوران
کنم دست دعایم رو به خالق
خدایا از من انسانی نرنجان .
خنجر پشت وطن فتنه ی خودتحقیری
رنج و آسیب وطن هجمه ی خودتحقیری
چون گذرگاه نفوذ همه بدخواهان است
معبر خودزنی و رخنه ی خود تحقیری .
#احمد_یزدانی
#خودتحقیری #نفوذ #خودزنی #رخنه #گذرگاه
شعار و شعار و شعار و شعار
اسیر شماریم همه جای کار
نشسته و گوشی به دستانمان
فقط انتقاد و هوار و هوار
تو ساحل امن خانه ی من
آرامش بیکرانه ی من
چشمان و نگاه دلفریبت
در پرسه زدن بهانه ی من .
بوده خودباوری مردم ایران بالا
زده موشک به تلاویو و به حیفا زیبا
رفته در گور خودش ذلّت خودتحقیری
طی شد آن راه درازی که نمودی رویا .
ما دشمن زشتی و با نیکی قرین هستیم
یک عدّه انسانهای آرام و متین هستیم
شیطان نمی خواهد ببیند قدرت ما را
زیرا که از او دور و با منطق عجین هستیم .
ایران چو مادر باشد هر کس را که ایرانیست
رنجاندن مادر سرانجامش پشیمانیست
عالم اگر یک جان واحد باشد ایرانجان
قلبی تپنده از برای اینچنین جانیست
در مهربانی بینظیر هستی و عالی
در پهنه های زندگانی بی مثالی
بر بندگان خالق خود چتر رحمت
در زیر پای علم و دانش بوده قالی
در کوچه باغ زندگی خوشحال و خندان
چون خود نداری مثل و مانند و مثالی
از بس که پر قدرت و پر هیبت شدی تو ،
نزد تو گردیده کُنش ها انفعالی
جان های همنوعان خود را کرده روشن
در عالم انسانیّت همچون مدالی
هرکس کند بد با تو ، بد گردد نصیبش
چون چشمه هستی ، بی نظیری در زلالی
امّا امان از روز بد احوالی از تو ،
چون می کنی بی هر تعارف اتّصالی
برقت بگیرد هرکه را کارش تمام است
کرده از او باد و بروتش را تو خالی
دیگر کسی دور و برت جرئت ندارد
تا گفته حرفی یا که پرسیده سوالی
وقتی نباشد نکته ای باب دل تو
کرده برای ردّ آن هر نوع خیالی
مثلی و مانندی نداری در سخاوت
چون حاتم طائی تو قلّه در کمالی
کار تو سخت است و توقّع از تو بسیار
بر پای تو می پیچد هر نوع قیل و قالی
فکر خودت با یاوران خوب خود باش
تا رفته از اطرافت هر رنج و ملالی
در آسِمان کشور خود بوده خورشید
در هرکجا باشی همانجا را کمالی
دست دعای من برای تو بلند است
خواهم برایت عمر طولانی و عالی .
ضحّاک زمان نتانیاهو ، قاتلِ پست
از خون زنان و کودکان خورده و مست
شیطان حقیقی جهان همچو نرون
یک دیو پلید رذل و نفرین شده است .
خشم و آزی که بُوَد سیطره اش پهنه ی جان
چون دو پتیاره که حاکم شده بر روح و روان
به ستوه آمده انسانیت از این دو نجس
گیتی و هرچه در آنست همه در چنبرشان .