اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان
جمعه, ۳۱ خرداد ۱۴۰۴، ۰۹:۱۲ ق.ظ

پای ایران که بیاید به میان

پای ایران که بیاید به میان

خیره از وحدت ما گشته جهان

آمده بهر دفاع از هر سو ،

همگی از زن و مرد پیر و جوان

  • احمد یزدانی

ایرانجان

دفاع

وحدت ما

نظرات  (۲)

وقتی که تجاوز به وطن شد آغاز

درهای جهنّم شده بر دشمن باز

ایران مدافع به سلاح وحدت

زد سیلی سختی به شب بدآواز .

این میدان، میدان مینه

توی اولین قدم جفت پاهای ایران رفت هوا

پاسخ:
حالا شب درازه
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی