پنجشنبه, ۲۵ فروردين ۱۴۰۱، ۰۸:۳۷ ب.ظ
شب ها به بستر و دستم کتاب تو
.
شب ها به بستر و دستم کتاب تو
جغرافیای خیالم خراب تو
چشمم به صفحه شمال و جنوب و غرب
در شرق رویش دل آفتاب تو
از سطرهای خیال اثیریت
در سینه سوز تو در چشم آب تو
چشمان به راه تو دل ملتهب ترین
میسوزم از تب و در التهاب تو
یادم به راه طلوع دوباره ات
کِی میشود که نباشد سراب تو ،
آیا شود که بیائی بروی چشم؟
دیدار تازه و پایان خواب تو ؟
Kootevall.blog.ir
- ۰۱/۰۱/۲۵