اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

فرزند قلل و کوه و کوهستانم
مفتون جمال و جلوه ی گیلانم
شدپیشه ام عاشقی، چو شمعی روشن
در معرکه ی باد خوش و رقصانم
دائم و مرتّباً در آمد شدنم
چون مارکوپولو به گردش دورانم
من چشمه ام و مقصد من دریاهاست
آرام بسوی مقصدم میرانم
از صخره و قلّه های کوهستانی
سرسخت شدم ،مقاومت در جانم
گیلان که بهشتِ من وَ عشقم آنجاست
از دیدنِ روی ماه او خندانم
امّا همه ی نای و نوایم تهران
معتاد شدم به او ؛ خدا درمانم
اینها که شنیده اید یک جمله چنین
من ذرّه ای از بزرگیِ ایرانم

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان
سه شنبه, ۱۱ تیر ۱۴۰۴، ۰۹:۱۲ ب.ظ

چشم دنیا دیده است ایرانیان را وقت جنگ

چشم دنیا دیده است ایرانیان را وقت جنگ
می روند در چشم دشمن بهر کشور چون خدنگ
گر که دشمن قصد دین یا قصد میهن را کند
حمله خواهد شد بسویش با قلم یا با تفنگ
تا که فرهنگ شهادت در وطن بالنده است
هر تجاوز پاسخی کوبنده دارد بی درنگ
جبهه ی جنگ روانی جبهه ای گسترده است
می رود از دشمنان قورباغه در جلد نهنگ
با خبرسازی و با ابزارِ فیلم و سینما
می کند دشمن سفیدی را سیاهی با جفنگ
ملّت ایران عمیق است و بزرگ و ریشه دار
زیر بار گربه آیا می رود هرگز پلنگ؟
دید دنیا بذل جان را از شهیدان وطن
از شهیدان کاخ عزّت شد بلند این سان قشنگ
کشور ایران اساس ماندنش هُشیاری است
درس تاریخی بُوَد میخواند آن را هر زرنگ
استقامت می برد تا مقصد هر جوینده را
دشمنان را می‌توان با دست وحدت کرد لنگ
در تجاوزهای آمریکا و اسرائیلیان
پای پیمان بوده مردم گرچه با یک قلوه سنگ
هرکه دستش شد به خاک کشور ایران دراز
له شده در زیر پا بیچاره ای در کام ننگ
می رود سختی و می آید بجایش راحتی
شب بسوی روز می راند عزیزان با درنگ .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی