- ۰ نظر
- ۲۴ تیر ۰۰ ، ۱۶:۲۴
خیال شهر ناراحت ، گذرها سرد و مسدود است
اجاق سینه خاموش و فضای ذهن پر دود است
زبان نیشدار دشمنان در چندشش غرق است
سخن گفتن به پچ پچ گفتگوهابغض آلود است
نگاه شهر غرق بیکسی ، کس ها گرفتارند
بجز غم مردم از حسرت سرشکی را نمی بارند
خبر آبستن ترساندن است و دیرها زود است
غم چشم عزیزان بر عزیزان دردآلود است
زمان مرگ و میر دسته جمعی زنده شد از نو
همه ترسیده مخفی کرده او از من و من از تو
پرستاران و دکترها به استقبال مرگ خود
نگاه خانواده بر عزیزانش غم آلود است
سخن ها از سر یأس است و استیصال ودلسردی
رواج ناامیدی خنجری بر قامت مردی
هدف نابودی فریاد عزّتمندی کشور
کرونا قاصد شیطان و مهمانی که مطرود است
نرفت از یاد ملّت جنگ دوّم مرگ و بیماری
نگاه انگلستان و خیانتهای تکراری
همه پشت همیم و شادی و غمهای ما باهم
یکی هستیم و این بودن به ما از هر نظر سود است
در این هنگامه ی درد و عذاب و سختی و محنت
عیار ملّتی روشن شود در کوره ی همّت
نباشد راه حلّی جز خردمندی در این بحران
فقط امّید را یارای فتح کاخ نمرود است .
#احمد_یزدانی
آمد به جهان نورِ هدایت و تعالی
فرزند علی ابن ابوطالب عالی
عالم شده روشن ز قدم های حسینی
در سوّم شعبان شده هستی متعالی
شد کون و مکان وقت حضورش متلاطم
بخشیده مدینه به جهان عِزّ و جلالی
وقتی که خبر آمد و احمد شده آگاه
گریان شدو بوسیده حسینش متوالی
فرموده که در کربُبَلا میدهد ایشان،
با خون به بشر عزّتِ بیمرگ و زوالی
از خون حسین ابن علی حق متکثّر
حق جلوه ای از شعشعه ی نیک خصالی
یک بار نه ، هفتادو دو بار از طرف خصم
در کربُبَلا کشته شود حق به چه حالی،
نفرین به یزید ابن معاویّه وَ یاران
با هرکه که بد کرد ، اگرچه به خیالی
دنیا ست چو دریا و حسین کشتی امن است
تاریخ ندیده است چنین جان زلالی
یاران شریف هر یکشان عشق مجسّم
عشقی که به هر یک شده از جان متجالی
نوری که جهان را ببرد زیر شمولش
عشقِ به حسین ابن علی ، مهرو تعالی.
مردم همه در هجوم یک درد
باهم شده زن و کودک و مرد
چون لکّه ی ننک روزگارند
این قوم مرفّهین بی درد .
فیروزکوه عزیزم دل تو شاد
ناراحتی و مرض از تو دور باد
هرکس قدم برای تو برداشت سربلند
هرکس به رنج تو افزود خسته باد .
یا حسین ابن علی ، دلبستگانت آمدند
یا حسین ابن علی، وابستگانت آمدند
از تمامی جهان بر سر زنان، سینه زنان؛
عاشقانت ، پاکبازان ،اخترانت آمدند
گوئیا شصت ویک هجری رسید از گرد راه
گفتی هل من ناصر آقا شیعیانت آمدند
عشق تو در خونشان مثل هوای زندگیست
تو ندا دادی و از دردی کشانت آمدند
تو تمام هستی ما مستی ما یا حسین
خنده کن سالارما ، گریه کنانت آمدند
چشم دنیا خیره شد بر زائرانت یا حسین
گوئیا از برکه ها نیلوفرانت آمدند
تو امام ما و ارباب تمام کائنات
حاکم دلها شمائی ، نوکرانت آمدند
نینوا غرق عزا غرق غم جانکاه تو
دید با چشمان خود کرّوبیانت آمدند
گفت یزدانی به راه شیری عشّاق تو
یک ستاره از دل صد کهکشانت آمدند .
خیمه گه میسوزد و در آسمان ماتم بپاست
روز مرگ اشرف آدم و در عالم عزاست
حضرت عبّاس و اصحاب و زنان و کودکان
در بهشتند و خدا خود منتقم بر اشقیاست
داده اند درس ستم سوزی به دنیا با عمل
هرکه با ظالم بسازد بدترین خلق خداست
روز عاشورا حسین ابن علی با یاوران
روبروی ظلم جنگیدند و این آئین ماست
در کلاس درس انسانسازی آل عبا
هر زمینی کربلا هر روز عاشورا بپاست
@ahmadyazdany
ز خالق خواهش اعجاز کردن
پس از پایان دعائی باز کردن
شوی از نو بپا شاداب و خندان
وطن را روشن از آواز کردن
یتیمان را به مهری شاد کردن
برایت بنده ها آزاد کردن
قدح از جامِ اندوه سرکشیدن
میانِ سجده از تو یاد کردن
نوایت را به چشمِ دل شنیدن
به صورت پنجه از افغان کشیدن
تمامِ استغاثه صحّت تو
به حسرت لب به دندانها گزیدن
شوّد هر خواهشی خندیدن تو
چو اشک شمع از آتش چکیدن
امان از قدرت آن رَبّنا که .
شده بال زمین در پر کشیدن.
سرمایه و دارائی ما بیهوده است
افسانه ی مانائی ما بیهوده است
ویروس به صد زبان به ما داد خبر
جز دانش و دانائی ما بیهوده است .