غم و رنج پزشکان درد مردم

درون نبض زمان چون تپش شود تکثیر

درون نبض زمان چون تپش شود تکثیر

تلاش و کوشش این مردم از صغیر و کبیر

یقین که می رود این روزهای تنهائی

کشیده ما کرونا را به غُل و در زنجیر.

می رسد فصل بهار و گرم از آن بازار عشق

می رسد فصل بهار و گرم از آن بازار عشق

رویش از نو میشود آغاز و جان در کار عشق

گرچه اوضاع سخت و ویروس حاکم اوقات ماست

میخورد از ما زمین در پهنه ی پیکار عشق .

لعل اگر خون دل از غم نفشاند چه کند ؟

شور زمین ای همه خاک تو زر

دروغ همراه خود می آورد شرم و گرفتاری

مردم همگی قبول و مردود شما

از زخم وطن چه ناکسان دلشادند

بازیچه ی اشخاص دو رویی شده ایم

داده است شفا به کور پیراهن تو

ه

اوج است فراز بی فرود است شهید

زیر پا گردنه های سر راه دست انداز

به عشق لنج و دریا بندر دیر

زیر پا گردنه های سر راه دست انداز

وحشت کن از آن روز که برگردم از این عشق

دلی مانندت از آهن ندارم

تو هستی آن کلاغی که به قار خود خبر از فصل غمگین داد

شیطان چو حرف بی عملان ورشکسته است

کانون تمام گفتگوها شده ایم

شد شکایت از گروه ماهیان