ز خالق خواهش اعجاز کردن
پس از پایان دعائی باز کردن
شوی از نو بپا شاداب و خندان
وطن را روشن از آواز کردن
یتیمان را به مهری شاد کردن
برایت بنده ها آزاد کردن
قدح از جامِ اندوه سرکشیدن
میانِ سجده از تو یاد کردن
نوایت را به چشمِ دل شنیدن
به صورت پنجه از افغان کشیدن
تمامِ استغاثه صحّت تو
به حسرت لب به دندانها گزیدن
شوّد هر خواهشی خندیدن تو
چو اشک شمع از آتش چکیدن
امان از قدرت آن رَبّنا که .
شده بال زمین در پر کشیدن.
- ۰ نظر
- ۰۶ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۳:۲۸