اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بهاری کرولائی» ثبت شده است

در بهاری خفن ، کرولائی

ماه شعبان رسید و مانائی

تکیه گاهی شد و دل از آن خوش

که ندارد بجز دلارائی

هرچه دارد تولّد است و حیات

ماه روئیدن و شکوفائی

میروم رو به خالقم با عشق

با وجودی در اوج شیدائی

از تهِ دل به محضرش گویم

دارم از ساحتت تمنّائی

خالق کائنات و موجودات

تو خداوند عالم آرائی

یک نگاهی بسوی ما انداز

جهل ما را بکن تو دانائی

از زمین دور کن تو بیماری

رونقی نو بده و کارائی

تا نبینیم غیر قدرت تو

هرچه باشد نشاط و زیبائی

رنج ما را بدل به شادی کن

بندگی کرده در توانائی

از ریا و حسد رهایی ده

چشم دل را بده تو بینائی.

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۱۴ فروردين ۹۹ ، ۲۳:۲۰
  • احمد یزدانی