اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بیکرانه» ثبت شده است

تو ساحل امن خانه ی من
آرامش بیکرانه ی من
چشمان و نگاه دلفریبت
در پرسه زدن بهانه ی من .
  • احمد یزدانی

وطنم ای درخت در طوفان
تک و تنها میانه ی میدان
درد و رنجت مداوم و یکسر
مردمت در شدائد و حرمان
مهربانی ندیده مدّتها
تارت از حمله پودت از بحران
عاشقانت اسیر غربت ها
آب جویت شرنگ بی پایان
دختران دپرس و غم آلوده
پسران بی غرور و سرگردان
ثروتت ارث عدّه ای خودسر
کسب دانش به ثبت نام ارزان
هرچه باشی تو عاشقت هستم
پهلوانی اسیر نامردان
سرو آزاده ای تماشائی
چون یلی مبتلای بی دردان
ریشه دار و اصیل و مستحکم
داده ای بهر منطقت تاوان
مردمت عاشق تو در هر حال
عشق تو بی کرانه بی پایان .

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۱ خرداد ۰۲ ، ۱۷:۲۲
  • احمد یزدانی