اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تلخ» ثبت شده است

زیر پای مردم هستم ریز مانند غبار

می نویسم شعر از احوال تلخ روزگار

نیست شیرین حال دوران تا بگویم من از آن

هرچه میبینم فقط تلخیست ، مثل زهرمار

  • احمد یزدانی


تلخ است کام همه کام روزگار
باید نشسته بگویم مرا چه کار؟
باید نگویم اینکه فقیرند مردمان؟
باید نگویم از رخ زرد و تن نزار ؟

  • احمد یزدانی

کام عالم تلخ و کام من از آن هم تلخ تر
می‌روم شیرین بگویم می نگارم تلخ تر
ظاهرم خوبست چون دارم تظاهر میکنم
از غم مردم منم از زهر مارم ، تلخ تر .

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۱۶ فروردين ۹۸ ، ۲۲:۰۵
  • احمد یزدانی