اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جاده» ثبت شده است

 

 

 

 

  • احمد یزدانی

شب بود و من با جاده ها درگیر
یاد تو شد آتش و دامنگیر
افتاده بودی  لابلای من
با شعله میکردی مرا تسخیر
خاکستری ماند از من و بادم
تا بیکران ها برد در شبگیر
یادش بخیر آن روزگاران را
نامیده ام در خلوتم تقدیر
اکنون تمام آرزوی من
دیداری از آن قاب و آن تصویر.

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۳ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۲:۳۶
  • احمد یزدانی