میان کوچه ی غربت اسیر غوغایم
غبار خاطره ها را به چشم میسایم
گذشته ها به خیالت گذشت و من دلخوش
رواق خاطره ماند و منی که تنهایم .
- ۰ نظر
- ۲۲ مرداد ۰۲ ، ۱۵:۱۵
میان کوچه ی غربت اسیر غوغایم
غبار خاطره ها را به چشم میسایم
گذشته ها به خیالت گذشت و من دلخوش
رواق خاطره ماند و منی که تنهایم .
فاصله ها ، حضرت آئینه ها
سوخت چه بسیار از آن سینه ها
خاطره ها و غم تو ماندنیست
چوب جدائی تو ، سوزاندنیست
عشق تو ، ورد شب و روزم شده
باعث حیرانی و سوزم شده
داغ غمت در دل من پرده در
پرده ی آخر غم و خون جگر
منتظر روشنی خانه ام
از غم هجران تو ، دیوانه ام
احمدیزدانی