روحم از دست ریاکاری و طغیان خسته
از همه گشته گسسته بخدا پیوسته
خالقا نیست پناهی که شود سایه سر
دستگیری کن و بگشا در بر من بسته .
- ۰ نظر
- ۲۶ ارديبهشت ۰۲ ، ۲۳:۲۴
روحم از دست ریاکاری و طغیان خسته
از همه گشته گسسته بخدا پیوسته
خالقا نیست پناهی که شود سایه سر
دستگیری کن و بگشا در بر من بسته .
برگرفته از دعای روز سوّم ماه مبارک رمضان
.
خالقا هوش نصیبم کن و بیداری را
دور فرما تو جهالت و ولنگاری را
خیر این روز به عالم برسان من را نیز ،
رمضان است بده لذّت هوشیاری را .
.
همه در بند خود و من آزاد
غرق در لحظه ها و پندارم
روزها عالمِ من همهمه ها
شب الی صبح مات و بیدارم
یادها رنجهای دوران ها
می کُشد ، زنده میکند زارم
ای خدا ، صاحب همه دنیا
با تو امّیدوارو هوشیارم
لطف تو خالقا ، مرا کافیست
دل به مهر تو بسته میدارم
با تو ای آخرین پناه همه
کی توقّع ز دیگری دارم؟
#کوتوال