اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خالقا» ثبت شده است

روحم از دست ریاکاری و طغیان خسته
از همه گشته گسسته بخدا پیوسته
خالقا نیست پناهی که شود سایه سر
دستگیری کن و بگشا در بر من بسته .

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۶ ارديبهشت ۰۲ ، ۲۳:۲۴
  • احمد یزدانی

برگرفته از دعای روز سوّم ماه مبارک رمضان

.

خالقا هوش نصیبم کن و بیداری را

دور فرما تو جهالت و ولنگاری را

خیر این روز به عالم برسان من را نیز ،

رمضان است بده لذّت هوشیاری را .

.

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۷:۳۶
  • احمد یزدانی

همه در بند خود و من آزاد
غرق در لحظه ها و پندارم
روزها عالمِ من همهمه ها
شب الی صبح مات و بیدارم
یادها رنجهای دوران ها
می کُشد ، زنده میکند زارم
ای خدا ، صاحب همه دنیا
با تو امّیدوارو هوشیارم
لطف تو خالقا ، مرا کافیست
دل به مهر تو بسته میدارم
با تو ای آخرین پناه همه
کی توقّع ز دیگری دارم؟
#کوتوال

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۱۳ شهریور ۹۶ ، ۰۰:۳۵
  • احمد یزدانی