دیگر شده وقت رفتن من
از درد فراق گفتن من
یک تجربه بود تلخ و شیرین
گفتن ز تو ناشنفتن من
سخت است برای من جدائی
اسرار درون نهفتن من
امّا چه کنم که رسم دنیاست
بیدار شدن و خفتن من .
- ۰ نظر
- ۰۱ خرداد ۰۲ ، ۱۷:۰۰
دیگر شده وقت رفتن من
از درد فراق گفتن من
یک تجربه بود تلخ و شیرین
گفتن ز تو ناشنفتن من
سخت است برای من جدائی
اسرار درون نهفتن من
امّا چه کنم که رسم دنیاست
بیدار شدن و خفتن من .
سختیم در راحتی آسان گذشت
عشق و مستی یا شب و طوفان گذشت
قاصد رفتن رسید و نامه داد
مانده مشتی خاطره ، جز آن گذشت.