اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهتاب» ثبت شده است

زیباتر از آنی که بخوانم مهتاب

جاری تر از آنی که بگویم چون آب

تاریکم و محتاج نگاهت خورشید

در غیبت تو دلهره هستم ، بی تاب .

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۹ شهریور ۰۰ ، ۰۰:۵۹
  • احمد یزدانی

عرض تبریک تولّد بحضورت مهتاب

خانه از آمدنت شاد دل ما بیتاب

از تو پائیز بهار است عزیز دل من

جلوه ی ذهن منی موقع بیداری و خواب

حرف تو حرف شب و روز من و مادر تو

در دل ار آتش غم هست توئی آن را آب

بی سبب نیست که افسونگر دلها هستی

نور خورشیدی و هستی ز تو دارد تب و تاب

ماه زیبای درخشان و غرورانگیزی

هرکجا پا بگذاری شود آنجا مهتاب

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۱ شهریور ۰۰ ، ۱۲:۱۱
  • احمد یزدانی