اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «موشک» ثبت شده است

ای نتانیاهوئی که الدنگی
نیمه شب آمدی زدی سنگی
دیده ای قدرت حقیقی را
پاسخت موشک و سر جنگی
قاتل کودک و ضعیفانی
نزند بودنت به دل چنگی
شده ثابت به مردم عالم
واقعاً عقده ای و دل سنگی
هرکه آزاده از تو بیزار است
ظالم و پست و عامل جنگی
از دل زخم تو دوا آمد
حاصلش وحدت است و یکرنگی
رفته ای بذر شک بیفشانی
رو شده نقشه باز هف رنگی
راه دوری نمانده تا مرگت
دیو بدخو و عامل ننگی
قلب تاریخ عالم است ایران
در ره درک آن چقد منگی .

  • احمد یزدانی

  • احمد یزدانی

کرده خونخواهی وطن با قدرتش
باید این قدرت و نیرو را ستود
شد وفای وعده ی صادق قوی
در تل آویو آتش است و خون و دود
موشک ایران به اسرائیل خورد
آتش آمد بر سر ظالم فرود
حرکت برحقّ ایران گشته است
از برای غزّه و لبنان به سود
امشب از شبهای خاص میهن است
خشم ایرانی غرور از شر زدود
ملّت ایران نباشد اهل جنگ
سابقه گویای حال است و وجود
چون شود گستاخی و حمله ، دهد
با تمام قدرتش پاسخ به زود
هرکه با ایران بپیچد رفتنیست
می برد سود آنکه حرف حق شنود .

  • احمد یزدانی