اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گرانبها» ثبت شده است

خورشید قشنگ و عالم آرا دختر

پروانه گرد شمع بابا دختر

نور همه خانواده ها ، آرامش

الماس گرانبهای زیبا دختر .

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۱ شهریور ۰۰ ، ۱۱:۲۷
  • احمد یزدانی

 

رویای لطیف  صبحدم بود پدر

منظومه ای از خوردن غم بود پدر

راز دل خود را ننمود هرگز فاش

الماس گرانبها و کم بود پدر .

 

 

  • احمد یزدانی