اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

تنگه ی واشیم و گردنه ی حیرانم
مستی نیمه شب و ذکر سحرگاهانم
ناز آواز بنانم ، هنر فرشچیان
شعر پروین و فروغم ، قدحِ قوچانم
مِی خوری باده فروشم ، دل عاشق دارم
بنده ای منتظرم ، کولی سرگردانم
برج میلاد نگاهم به جهان انسانیست
تخت جمشیدم و هر گوشه ای از ایرانم.

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
نویسندگان
دوشنبه, ۲۲ خرداد ۱۴۰۲، ۱۲:۵۱ ب.ظ

هستم سراسر معصیت

هستم سراسر معصیت
دارم ز لطفت حیثت
دست من و دامان تو
باشد امیدم بخششت

تنها توئی من را امید
جز تو ندارد دیده دید
هستم اگر ابر بهار
دارم ز مهر تو نوید

در آمدن آماده ام
من عاشقت ، دلداده ام
چشم طلب بر سوی تو
از لطف تو آزاده ام

تنها تو هستی قبله ام
ایمان بخود کن پلّه ام
راه سعادت ده نشان
از دست خود من ذلّه ام

می بخشی هر توّاب را
یاری کنی بیتاب را
از رحمتت بر من ببار
بر چشم من ده خواب را

بر شانه ها بار ریا
بر خال لب ها مبتلا
تنها به تو دارم نظر
ای خالق من ای خدا .

  • احمد یزدانی

امید

بخشش

ریا

شانه

معصیت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی