اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان
جمعه, ۲۶ مرداد ۱۴۰۳، ۱۰:۱۱ ب.ظ

آفرین بر خلق آمریکا که غوغا کرده اند

آفرین بر خلق آمریکا که غوغا کرده اند

راهشان را از نتانیاهو مجزّا کرده اند

آمد آمریکا بگیرد امتیاز ویژه ای ،

سور او را در خیابانهای خود جا کرده اند

کرده اند کاری که آمریکا نقابش را گرفت

با ستم جنگندگی را بی محابا کرده اند

یک گروه با سواد و مردمانی حق طلب

مفتضح صهیون رسوا را به دنیا کرده اند

دلخورند از غاصبان قاتل بد عاقبت

در خیابان ها حقیقت را هویدا کرده اند

روبروی باند خودخواه و خشن با اقتدار

اهتزاز پرچم حق را به معنا کرده اند

گشته ثابت مردم عالم به حق دل داده اند

چون که قتل کودکان غزّه افشا کرده اند

گرچه آمریکا و صهیون دستشان در دست هم

حق پرستان دستشان را رو و رسوا کرده اند

بذر نابودی صهیون زد جوانه شد قوی

مردم دنیا افولش را تماشا کرده اند

اعتراض مردم آزاده دنیا را گرفت

مردمان یاری به حق اینجا و آنجا کرده اند

در تمام عالم اکنون شد فلسطین افتخار

چون که خون دادند و باهم کار زیبا کرده اند

گشته ثابت استقامت عامل پیروزی است

فوج مظلومان جهان را قبضه حالا کرده اند

وضع و اوضاع جهان تغییر فاحش کرده است

ظالمان سوراخ اجاره بهر فردا کرده اند

شرق و غرب عالم اکنون در هوای غزّه است

چون شهیدان فلسطین کار خود را کرده اند .

  • احمد یزدانی