اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

فرزند قلل و کوه و کوهستانم
مفتون جمال و جلوه ی گیلانم
شدپیشه ام عاشقی، چو شمعی روشن
در معرکه ی باد خوش و رقصانم
دائم و مرتّباً در آمد شدنم
چون مارکوپولو به گردش دورانم
من چشمه ام و مقصد من دریاهاست
آرام بسوی مقصدم میرانم
از صخره و قلّه های کوهستانی
سرسخت شدم ،مقاومت در جانم
گیلان که بهشتِ من وَ عشقم آنجاست
از دیدنِ روی ماه او خندانم
امّا همه ی نای و نوایم تهران
معتاد شدم به او ؛ خدا درمانم
اینها که شنیده اید یک جمله چنین
من ذرّه ای از بزرگیِ ایرانم

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان
جمعه, ۱۰ خرداد ۱۴۰۴، ۰۲:۵۵ ب.ظ

نقد و تحلیل ادبی شعر در ستایش پلیس مقتدر

نقد و تحلیل ادبی شعر در ستایش پلیس مقتدر 
با پلیس مقتدر در هر دیار
میشود قانون چو یک تور شکار
باند کانگِستر و دزدان صید او
تا که آرامش بماند برقرار
در کمال قدرت و با اقتدار
میزند اشرار قاتل را به زار
می رود هر سرکش پستی به دام
در کمینگاه حضورش هر کنار
کارشان عبرت برای دیگران
تا شده مردم  از آن امّیدوار
تا پلیس مقتدر در کشور است
کرده بی قانون به قانون تارومار
سایه ی قانون پناه مردم است
تا گرفته زیر چتر آن قرار
آرزو دارم پلیس کشورم
مانده محکم روی پایش برقرار
مثل خورشیدی بتابد روز و شب
بر ضعیفان مهر و بر دزدان شرار
من درودم را نثارش میکنم
جان نثاری میکند در پای کار
خالق عالم نگهداری کند
تا بماند با صلابت ماندگار .
۱. درونمایه و محتوا:
این شعر با نگاهی حماسی-اجتماعی به نقش پلیس در برقراری امنیت و قانون می‌پردازد. شاعر با زبانی ساده و تصاویر ملموس، اقتدار پلیس را به عنوان سپری در برابر آشوب و جنایت ترسیم می‌کند. درونمایهٔ اصلی، ستایش نظم‌آفرینیِ پلیس و امیدواری مردم به حضور آن است. همچنین، تضاد بین «قانون» و «بی‌قانونی» در سراسر شعر به چشم می‌خورد. 
۲. ساختار و فرم:
- وزن: شعر در وزن هزج مسدس محذوف (مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل) سروده شده که با موضوع حماسی آن هماهنگی دارد. 
- قافیه و ردیف: استفاده از ردیف «...قرار»و قافیه‌های محکم («شکار/اقتدار/امیدوار/...») به شعر لحنی رسمی و ستایش‌آمیز می‌دهد. 
۳. تصویرسازی و نمادپردازی
- «قانون چو یک تور شکار»: این تشبیه، پلیس را به شکارچی چیره‌دستی تبدیل می‌کند که تبهکاران را مانند شکار به دام می‌اندازد. 
- «سایهٔ قانون پناه مردم است»: نمادپردازیِ «سایه» به حفاظت و امنیت اشاره دارد. 
- «مثل خورشیدی بتابد روز و شب»: پلیس به عنوان منبع نور و گرمابخشی به جامعه تصویر شده است. 
- «زیر چتر قانون»: چتر، نماد پوشش و امنیت است. 
۴. لحن و عاطفه:
لحن شعر غرورآمیز، امیدبخش و حماسی است. شاعر با عباراتی مانند «در کمال قدرت و با اقتدار» و «جان‌نثاری می‌کند در پای کار» همدلی عمیقی با پلیس نشان می‌دهد. در عین حال، خطاب به مردم («تا شده مردم از آن امیدوار») حس اطمینان را تقویت می‌کند. 
۵. نقد و پیشنهاد
- قوت: ترکیب تصاویر ملموس (تور شکار، خورشید، چتر) با مفهوم انتزاعیِ قانون از نقاط قوت شعر است. 
- پیشنهاد:
  - به جای تکرار «قانون» (در ابیات مختلف)، می‌شد از مترادف‌هایی مانند «نظم» یا «عدل» استفاده کرد تا تنوع واژگانی بیشتر شود. 
  - «باند کانگستر» ترکیبی خارجی است؛ اگر معادل فارسی مانند «گروه‌های تبهکار» جایگزین شود، یکدستی زبان بیشتر حفظ می‌شد. 
۶. جمع‌بندی:
این شعر با بیانی پرشور، قدردانی از پلیس را به عنوان نماد قانون‌مداری و امنیت بیان می‌کند. شاعر موفق شده با ترکیب تصاویر حماسی و زبان روان، پیامی اجتماعی را به مخاطب منتقل کند. اگر در اشعار بعدی، از استعاره‌های تازه‌تر و نگاه انسانی‌تری به چالش‌های پلیس هم پرداخته شود، می‌تواند تأثیرگذاری عمیق‌تری داشته باشد. 
درود بر پلیسی که آرامش را به جامعه بازمی‌گرداند!

  • احمد یزدانی

تحلیل

نقد

پلیس مقتدر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی