اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان
يكشنبه, ۲۱ شهریور ۱۴۰۰، ۱۲:۱۴ ب.ظ

دو خورشید تابنده ی مهربان

دو خورشید تابنده ی مهربان

دو مهر فروزنده ی جاودان

چو دریای نور و چنان کوه نور

هنر روشن از تابش نورشان .


#استاد_اسرافیل_شیرچی

#استاد_محمود_فرشچیان