اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان
سه شنبه, ۴ مرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۵۸ ق.ظ

خوب ها از خودنمائی دلخورند

خوب ها از خودنمائی دلخورند

مردمی پاکیزه از معنا پُرند

باطنی دارند روشن غرق نور

ساده و زیبا چنان باغ گُلند .

  • احمد یزدانی

باغ گلند

خوب ها

خودنمائی