اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان
سه شنبه, ۴ مرداد ۱۴۰۱، ۰۱:۳۴ ق.ظ

امروز جهان و هرچه در آن زیباست

امروز جهان و هرچه در آن زیباست

امروز خدا و نور ایشان با ماست

یک عمر تلاش و کار و کوشش عشق است

عشق است که راحتی پس از سختی هاست.

  • احمد یزدانی

امروز جهان

ایشان

خدا و نور