اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

تنگه ی واشیم و گردنه ی حیرانم
مستی نیمه شب و ذکر سحرگاهانم
ناز آواز بنانم ، هنر فرشچیان
شعر پروین و فروغم ، قدحِ قوچانم
مِی خوری باده فروشم ، دل عاشق دارم
بنده ای منتظرم ، کولی سرگردانم
برج میلاد نگاهم به جهان انسانیست
تخت جمشیدم و هر گوشه ای از ایرانم.

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
نویسندگان
سه شنبه, ۲۹ شهریور ۱۴۰۱، ۰۴:۲۲ ب.ظ

میکند قرن ها طلوع اینجا

می‌کند قرن ها طلوع اینجا
آفتاب از زمین نه از بالا
حضرتِ رحم ، ضامن آهو
شده خوبی اسیر تو آقا
همه ی مهر عالمی در دل
سینه ی شیعیان و مهر شما
هر زمانی که ذکر مشهد شد
گشته در سینه از طپش غوغا
از خدا انتخاب شد ایران
که شود خاک پای زائرها
دلربائی شروع شود از صبح
رقص زیبائی از کبوترها
جذبه ی نامتان کند تسخیر
از خراسان تمام دل‌ها را
غربت از عطرتان وطن آسا
چتر امنیّت شما بالا
یا امام رضا عزیز همه
بپذیرید این تمنّا را .

 

 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی