اشعار احمد یزدانی

نقطه ی اوج عاشقی  خالق ، با خدا گفتگو چقدر زیباست .

اشعار احمد یزدانی

نقطه ی اوج عاشقی  خالق ، با خدا گفتگو چقدر زیباست .

اشعار احمد یزدانی

فرزند قلل و کوه و کوهستانم
مفتون جمال و جلوه ی گیلانم
شدپیشه ام عاشقی، چو شمعی روشن
در معرکه ی باد خوش و رقصانم
دائم و مرتّباً در آمد شدنم
چون مارکوپولو به گردش دورانم
من چشمه ام و مقصد من دریاهاست
آرام بسوی مقصدم میرانم
از صخره و قلّه های کوهستانی
سرسخت شدم ،مقاومت در جانم
گیلان که بهشتِ من وَ عشقم آنجاست
از دیدنِ روی ماه او خندانم
امّا همه ی نای و نوایم تهران
معتاد شدم به او ؛ خدا درمانم
اینها که شنیده اید یک جمله چنین
من ذرّه ای از بزرگیِ ایرانم

نویسندگان

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ایرانیان» ثبت شده است

۲ : ما همه باهم شده ایرانیان
خاک ایران ارثی از اجدادمان
درد هریک درد و رنجی مشترک
فارغ از هر رنگ و هر دین و زبان

  • احمد یزدانی

دوست دشمن کن ترین های جهانی حاکمان
نیست در دنیا در این مورد کسی مانندشان
قرن ها ایرانیان با عالمی در حشر و نشر
آمدند و دوستان را کرده فوج دشمنان
با شعار مرگ بادا خلق درگیری شده
التماس دوستی کردند و از آن شادمان
عقل کُل هستند و از بینی فیل افتاده اند
اوج خودخواهی و خود را دیده ارباب جهان
ما بزیر دستشان آنها بروی ابرها
میروند یکعدّه می آیند همجنسانشان
بوده سنگی که نباشد میخ را در آن اثر
آمده بالا ته کشور و آنها نغمه خوان
بوده اظهار نظر آزاد امّا عدّه ای
کاسه های داغتر از آش و دردی بی امان
از نصیحت دلخور هستند عاشق اعمال خود
برده مردم را به دوران حجر شادی کنان .

  • احمد یزدانی

قلب تاریخ جهان ایرانیان
عاشق کشور و خاک پاک آن
رو برو با امر و نهی عدّه ای
کرده است رفتارشان بد حالمان
جامعه مانند مکتب‌خانه ها
منتقد هستم به اوضاع زمان
با تجسّس گفته از عدل علی
در عمل دور از مرام و راهشان
گفته دائم از بهشت و حوریان
این جهان را کرده چون زندانمان
گوش خلق از وعده ها پرگشته است
از زمان انقلاب و جنگمان
آمدند اکنون جوانان پای کار
ترسم از بیرون مرز و خائنان
ای خردمندان چه خوب است تا شما
گشته بر طرح حقایق نردبان
بحث آتش سوزی و غارت و قتل
نقشه آشوب و کار دشمنان
حرف حق و گفته ی نسل جدید
می پذیرد هرکه فرزند زمان
نصّ قانون اساسی گفته است
مردم هستند صاحب ایرانمان .

  • احمد یزدانی