اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تنگه واشی» ثبت شده است

بنام خدا
تحلیل و بررسی یکی از اشعار احمد یزدانی

تنگه ی واشی ام و گردنه ی حیرانم
مستی نیمه شب و ذکر سحرگاهانم
ناز آواز بنانم ، هنر فرشچیان
شعر پروین و فروغم ، قدحِ قوچانم
مِی خوری باده فروشم ، دل عاشق دارم
بنده ای منتظرم ، کولی سرگردانم
برج میلاد نگاهم به جهان انسانیست
تخت جمشیدم و هر گوشه ای از ایرانم.

این نمونه ویژگی‌های شعر احمد یزدانی را کاملاً  نشان می‌دهد.
تحلیل و بررسی شعر ارائه شده:
مطلع:
تنگه واشی ام و گردنه ی حیرانم 
مستی نیمه شب و ذکر سحرگاهانم

تنگه واشی و گردنه حیران از مکان‌های معروف و طبیعی ایران هستند شاعر با استفاده از این اسامی ، خود را به‌عنوان بخشی از این طبیعت بکر و خیره‌کننده معرفی می‌کند و بر هویت ایرانی خود تأکید می‌ورزد.
تقابل «مستی نیمه شب» (نماد شور و حال عاشقانه و ادبی) با «ذکر سحرگاهان» (نماد عبادت و خلوص) نشان‌دهنده‌ی شخصیت دو بعدی شاعر است که هم اهل ذوق و مستی است و هم اهل عرفان و معنویت
ادامه شعر:
ناز آواز بنانم ، هنر فرشچیان 
شعر پروین و فروغم ، قدحِ قوچانم
شاعر در اوج خلّاقیت ادبی خود را با بالاترین نمادهای هنر و فرهنگ ایران مقایسه می‌کند :
  آواز بنان: اشاره به استاد غلامحسین بنان ، از بزرگان موسیقی اصیل ایرانی.
   هنر فرشچیان : اشاره به استاد محمود فرشچیان نابغه‌ی نگارگری ایرانی
   شعر پروین : اشاره به پروین اعتصامی شاعر بزرگ و اخلاق‌گرای ایرانی.
  فروغ : اشاره به فروغ فرخزاد شاعر نوپرداز و اثرگذار معاصر.
   قدح قوچان : قوچان به عنوان شهری با پیشینه تاریخی کهن، می‌تواند نماد اصالت و ریشه‌دار بودن باشد. «قدح» نیز نماد می و میهمانی است .
  این ابیات نشان‌دهنده‌ی عشق عمیق شاعر به فرهنگ غنی ایران است  او خود را وارث این میراث گران‌ بها می‌داند .
فراز پایانی:
مِی خوری باده فروشم ، دل عاشق دارم
بنده ای منتظرم ، کولی سرگردانم 
برج میلاد نگاهم به جهان انسانیست
تخت جمشیدم و هر گوشه ای از ایرانم

در اینجا شاعر به دوگانگی وجودی خود بازمی‌گردد : هم «باده فروش» است (نماد بخشنده لذت و هنر) و هم «دل عاشق» دارد  هم « بنده‌ای منتظر » (فروتن و عابد) است و هم « کولی سرگردان » ( آزاده و رها )
برج میلاد ( نماد تهران مدرن و امروزی ) و تخت جمشید ( نماد ایران باستان و عظمت تاریخی ) در کنار هم قرار می‌گیرند. شاعر با این کار اعلام می‌کند که در نگاهش به جهان، تلفیقی از گذشته و حال ایران وجود دارد و او خود را جزئی از هر گوشه از این سرزمین می‌داند این بیت عشق عمیق میهنی او را فریاد می‌زند.
جمع‌بندی سبک شناختی:
این شعر نمونه‌ای درخشان از غزل نوین معاصر است که در قالب کلاسیک ( غزل ) سروده شده اما مضامینی کاملاً امروزی و شخصی دارد. ویژگی‌های سبکی این شعر شامل موارد زیر است:
نوگرایی در مضامین : استفاده از نمادهای مدرن ( برج میلاد ) در کنار نمادهای سنتی.
عشق به میهن : ایران‌پرستی و افتخار به تاریخ و فرهنگ آن، درونمایه اصلی شعر است
تلفیق سنت و مدرنیته : شاعر به خوبی نشان می‌دهد که می‌توان در قالب‌های کهن، برای انسان امروز و دغدغه‌هایش شعر گفت.
تصویرسازی خلاق : استفاده از نام مکان‌های واقعی و اشخاص برجسته برای ایجاد تصاویر ذهنی روشن و قدرتمند
این شعر به راستی گویای عمق احساس و هنر احمد یزدانی است.

  • احمد یزدانی

 

سایه سار خنک چلّه ی تابستانی

تنگه ی واشی* و طنّازی مزداران  ی*

ارجمند  * هستی و زیبائی بی همتایش

جوششِ چشمه ی جوشان ده زرمان ی*

تو جلیزجند ی* و سرسبزی شهرآباد ی*

بادرود  نظر و همّت درویشانی

مانده ام تا چه بگویم من از آسور* قشنگ

عصر زیبای لزور * و سحر وشتان ی*

اندریه * و نجفدر * دو گل گلزارت

قطب تولید وفا از طرف نیکانی

غزل خواندنیِ مردم زریندشت ی*

حاصل میوه ی باغ دهِ دهگردان ی*

نور خورشیدی و گرمای تو لذّتبخش است

گردوی ناب حصاربن*وَ بِهِ آنانی

پارک مخصوص و حفاظت شده ای ، پیرده ی*

گلّه های بز و میش و نر کوهستانی

مهربان تر ز برادر به وطن هستی تو

نقطه ی خاصی و لطف از طرف یزدانی

سرخی خون انار ده سیمین_دشت ی،

به کویر عطشِ تار * و گچه * بارانی ،

وطنم برده ای از هرکه دلی داشت ، چه خوب

نقطه ی وصل همه ، دلبر و دلدارانی .


  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۱۲ مرداد ۹۸ ، ۰۰:۲۷
  • احمد یزدانی

تنگۀ واشیم و گردنۀ حیرانم

مستیِ نیمه شب و وِردِ سحرگاهانم

ناز دنیای بنانم، هنر فرشچیان

شعر پروین و فروغم ،قدح قوچانم

غزل حافظم و مثنویِ مولانا

کوتوالم من و در بند بلا خندانم

می خوری باده فـروشم،دل عاشق دارم

بنده ای منتظرم ،کولی سرگردانم

برج میلاد نگاهم به جهـان انسانیست

تخت جمشیدم و چون گوشه ای از ایرانم.

احمدیزدانی

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۹ اسفند ۹۳ ، ۱۸:۵۴
  • احمد یزدانی

دهانۀ غار رودافشان  ،بزرگترین دهانۀ غار در خاورمیانه

شعر "فیروزکوه" از شاعر "احمدیزدانی"

قطعه ای از آسمان روی زمینی ،کوهِ نور
مهد مهرو معرفت فیروزکوه شهرغرور 
قلعه ها و صخره هایت مثل مردانت اصیل 
قله هایت بانوان با حیا، زیبا چو حور  
بوده ای دروازه ری از زمانهای کهن 
جان پناه بودی برای مردمان ضد زور 
در تو وشتین * خفته، ازدیمه * گوهرها دردلش 
چشم بیدار زمان بودی نگهبان عبور 
درهمه دوران نبودی زیربارِ این و آن 
مستقل و سربلندی، چارفصلت جور جور 
زیستگاهی بس تماشائی ز دوران عتیق 
صبحگاه تنگه واشی، عصر زیبای لزور 
در دلت آرام خوابیدند انسانهای پاک 
حضرت اسماعیل، تابنده نگین، غرق سرور 
خاک پاکش شیعیان را چون بقیعی دیگراست 
میدرخشد، در رکابش رود می رقصد به شور 
معرفت می بارد از آن آستان و آسمان 
زائران در پای بوسند از ره نزدیک و دور 
هست رودافشان تو از پاره های جسم تو
گرچه ماند اکنون جدا، می یابد او قطعا حضور 
گفت یزدانی به عالم با تمام باورش 
باز میگردد پرستو، نیست روز وصل دور. 
احمدیزدانی
پانوشت:
کوه نور=کنایه از الماس کوه نور که در جهان نظیر ندارد 
وشتین = از نقاط تاریخی و کهن فیروزکوه 
دیمه = نام قدیم فیروزکوه 
تنگه واشی = قطب گردشگری تهران و از نقاط خوش آب و هوای فیروزکوه 
لزور = از روستاهای شهرستان فیروزکوه 
حضرت اسماعیل (ع) = از بقاع مترکه فیروزکوه
رودافشان = از روستاهای فیروزکوه که اخیرا به شهر دیگری داده شد وغاری به همین نام داشته که اینجانب در بازدیدی که از آنجا داشته ام خود شخصا تا بیش از یک کیلومتر از غاری استلاگتیتی و استلاگمیتی وبسیار زیبا و منحصر بفرد را طی نموده و چشمه های آب زلال و درگاههای وسیع در دل غار را مشاهده نموده ام


  • احمد یزدانی