سایه سار خنک چلّه ی تابستانی
تنگه ی واشی* و طنّازی مزداران ی*
ارجمند * هستی و زیبائی بی همتایش
جوششِ چشمه ی جوشان ده زرمان ی*
تو جلیزجند ی* و سرسبزی شهرآباد ی*
بادرود نظر و همّت درویشانی
مانده ام تا چه بگویم من از آسور* قشنگ
عصر زیبای لزور * و سحر وشتان ی*
اندریه * و نجفدر * دو گل گلزارت
قطب تولید وفا از طرف نیکانی
غزل خواندنیِ مردم زریندشت ی*
حاصل میوه ی باغ دهِ دهگردان ی*
نور خورشیدی و گرمای تو لذّتبخش است
گردوی ناب حصاربن*وَ بِهِ آنانی
پارک مخصوص و حفاظت شده ای ، پیرده ی*
گلّه های بز و میش و نر کوهستانی
مهربان تر ز برادر به وطن هستی تو
نقطه ی خاصی و لطف از طرف یزدانی
سرخی خون انار ده سیمین_دشت ی،
به کویر عطشِ تار * و گچه * بارانی ،
وطنم برده ای از هرکه دلی داشت ، چه خوب
نقطه ی وصل همه ، دلبر و دلدارانی .
- ۰ نظر
- ۱۲ مرداد ۹۸ ، ۰۰:۲۷