اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

تنگه ی واشیم و گردنه ی حیرانم
مستی نیمه شب و ذکر سحرگاهانم
ناز آواز بنانم ، هنر فرشچیان
شعر پروین و فروغم ، قدحِ قوچانم
مِی خوری باده فروشم ، دل عاشق دارم
بنده ای منتظرم ، کولی سرگردانم
برج میلاد نگاهم به جهان انسانیست
تخت جمشیدم و هر گوشه ای از ایرانم.

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دفاع» ثبت شده است

گورِ داعش کنده شد دیگر یقین

مرگِ سختی هست او را در کمین

او گمان میکرد ایران سوریه است

یا عراق است و حکومت عاریه است

ضربِ شصتِ مردمِ مارا نخورد

تا بداند هر قماری نیست برد

آی مردم وقت هوشیاری شده

ضربتِ بر دشمنان کاری شده

گفته شد از روزگاران تا به حال

با سلاحِ شیر باید زد شغال

مثل دوران دفاع ،یکبار اگر

دشمنان گردند ادب کنده است شَر

رهبرِ ما حضرتِ سیّد علی است

جبهه ی ما با وجود او قویست

سوی حق میخواند ایشان با عمل

می رسد  فصل بهاران با عمل .

کوتوال

  • احمد یزدانی