اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دنیا و دین» ثبت شده است

نمیدانی چه ها دیدم من از خون درخت تاک
هرآنکس خورده یک جرعه از آن را رفته تا افلاک
بیا بنشین کنار من که شاید پا دهد روزی ،
تو هم نوشیده از آن تا شود دنیا و دینت پاک .

  • احمد یزدانی

نمیدانی چه می بینم من از خون درخت تاک
هر آنکس خورده است یک جرعه از آن رفته تا افلاک
بیا بنشین کنار من که شاید پادهد روزی
تو هم نوشیده از آن تا شود دنیا و دینت پاک.

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۶ ارديبهشت ۰۲ ، ۲۲:۴۷
  • احمد یزدانی