اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رضا جان» ثبت شده است

کار تازه شما رقم زده ای

روی چشم دلم قدم زده ای

رفته ام در میان صفحه ی تو

سنگ خود را به سینه کم زده ای

من گمان کرده ام محبّت مرد

حرف ویژه از آن قلم زده ای

خوشم آمد نموده ام تقدیم

شعر از آنی کزو تو دم زده ای

هدفم حضرت رضا جان است

 بشنو شاید کفی بهم زده ای :

  • احمد یزدانی