اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شاخ» ثبت شده است

گاو نامرد چه بر سر آورده ،

شاخ او زخم بستر آورده

ترسم از این که سال دیگر ببر

خورده ما را و پر درآورده😜

#کوتوال_خندان

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۴ اسفند ۰۰ ، ۲۲:۵۸
  • احمد یزدانی

سالی که گذشت ، سال موش و کرونا

شد پاره همه جای همه از هر جا ،

امسال که سال گاو باشد وَ بلا

ایوای ز دست شاخشان ، واویلا .

کوتِوال خندان

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۲ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۱۶
  • احمد یزدانی