اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شادمانی» ثبت شده است

بهتر است فکر کودکانه کنیم
شادمانی بی بهانه کنیم
گفته خندیده دور هم باشیم
پایکوبی شادمانه کنیم
بهتر است ترک عادتی بکنیم
سوی یاران عنایتی بکنیم
با سخاوت و مهر و دلشادی
حال هم را رعایتی بکنیم
بهتر است در خیال هم باشیم
علّت عشق و حال هم باشیم
داده دستان به دست یکدیگر
سدّ راه زوال هم باشیم.

  • احمد یزدانی

هر چارشنبه خبرهای خوب و تو
باهم رفیق هنرهای خوب و تو
باران شادمانی و تو زیر بارشش
باشد همیشه سفرهای خوب و تو.

  • احمد یزدانی

شادمانی در تو جاری در بهار

غم شود از تو فراری در بهار

روح و جانت سبز و رنج روزگار

خورده از تو زخم کاری در بهار.

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۱ فروردين ۰۱ ، ۱۸:۳۸
  • احمد یزدانی

در جهانی که محبّت حاکم و کینه کم است

شادمانی جاری است و کوچه هایش خرّم است

چون محبّت کم شود جنگ و جدل حاکم شود

عاشقی نایاب و در هرخانه سلطان ماتم است .

  • احمد یزدانی