اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

تنگه ی واشیم و گردنه ی حیرانم
مستی نیمه شب و ذکر سحرگاهانم
ناز آواز بنانم ، هنر فرشچیان
شعر پروین و فروغم ، قدحِ قوچانم
مِی خوری باده فروشم ، دل عاشق دارم
بنده ای منتظرم ، کولی سرگردانم
برج میلاد نگاهم به جهان انسانیست
تخت جمشیدم و هر گوشه ای از ایرانم.

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قدس» ثبت شده است

ناصبی های زشت و بی ایمان
با دو چهره نشسته در میدان
بوده آنها رفیق اسرائیل
دستشان رو شده در این طوفان
           مرهم تو وفا فلسطین جان
قبله ی اوّل مسلمانان
قدرتت بوده خون فرزندان
ناامیدی به جبهه ی دشمن
داده جان از برای تو خوبان
         میشوی تو رها فلسطین جان
زخم خونین پیکرت سنگین
ضجّه های شهادتت خونین
یک نگاهی بکن به یارانت،
تک تک عاشقان تو غمگین
           ما برایت فدا فلسطین جان
حاصل غاصبان پشیمانی
درس تلخی به قصد شیطانی
عزّت مسلمین شهیدانند
کرده ثابت نبرد ایرانی
         دشمنانت فنا فلسطین جان
حرفِ تنها جواب مشکل نیست
پای تو پای مانده در گل نیست
حفظ خاک مقدّست سخت است
راه حل وحدت است و دل دل نیست
            یاور تو خدا فلسطین جان
راه تو راه سخت و طولانیست
خون دل را نتیجه طوفانیست
جانفشانی برد تو را مقصد
وعده ی‌خالق جهان جدّیست
   قدس تو عشق ما فلسطین جان.

  • احمد یزدانی