اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نادر» ثبت شده است

شیر ایران است نادر ، از خراسان بزرگ

مادر گیتی نزائید همچو ایشان ، یل ، سترگ

پوزه گردنکشان مالیده بر خاک وطن

روس و عثمانی چو برّه بوده او مانند گرگ .

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۱ شهریور ۰۰ ، ۱۲:۰۱
  • احمد یزدانی
گاهی خشایارم که یونان را نگیرم هیچ
گاهی چنان سلطان حسینم ،پست وبیمارم
نادر به هندم من و گاهی ایلِ قاجاری
ضدّو نقیضم من وَ در بند و گرفتارم
باشی اگر بانو جهان را فتح خواهم کرد
در غیبتت هیچ و خطاکار و خودآزارم .

  • احمد یزدانی