اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

تنگه ی واشیم و گردنه ی حیرانم
مستی نیمه شب و ذکر سحرگاهانم
ناز آواز بنانم ، هنر فرشچیان
شعر پروین و فروغم ، قدحِ قوچانم
مِی خوری باده فروشم ، دل عاشق دارم
بنده ای منتظرم ، کولی سرگردانم
برج میلاد نگاهم به جهان انسانیست
تخت جمشیدم و هر گوشه ای از ایرانم.

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ویروس منحوس» ثبت شده است

سرِ حرف و سخن این است مردم
خُرافه آفت دین است مردم
در این هنگامه ی ویروس منحوس
نهاد علم غمگین است مردم

همه دیدیم دنیائی گزافه
نکرد حتّی به ویروسی افاقه
در این فرصت که جبراً گشته پیدا
خِرَد ، تجویز دوری از خرافه

خیال واهی خود دین ندانیم
بجز خود هرکه را بی دین نخوانیم
منابع را برای دین بجوئیم
به قرآن کرده رو آنرا بخوانیم .

  • احمد یزدانی

جای خدمت اگر جفا بینید ،

جای جنگیدن ادّعا بینید،

در دل کارزار ویروسی

از گروهی اگر ریا بینید

جای تشویق و جای همکاری

خنجری از کنایه ها بینید

عیب ندارد گرامیان ، حتماً

هرچه را جز خدا خطا بینید

چاره ی درد عصر حاضر را

با نظافت و در دعا بینید

با دعا میشود به پا غوغا

در تمیزی شما شفا بینید

شیشه ی عمر این کرونا هم

خورده بر سنگ و در هوا بینید

صبر و تقوا سفارش مولا

خیر عالم از این دوتا بینید

این جهان معبر است و ما راهی

راه طی گشته با رضا بینید

خنده رو سختیش شود آسان

خنده را بر مرض دوا بینید

شادمان کرده شهر و ده از خود

قلب خود را پر از صفا بینید

می رود این بلا یقین باشد

حاجت خویش را روا بینید

چون بیاید زمان پیروزی

عدّه ای پر زمدّعا بینید

می رسند از شما طلبکارند

چون سیریشند چون بلا بینید

دل نبندید بر تملّق ها

بود و نابوده از خدا بینید .

.

  • احمد یزدانی