دست تقدیر به سرپنجه قدم میزد ، عشق
شاعرِ شهر سحرگاه قلم میزد ، عشق
پرده دارانِ عفافِ ملکوت آمده اند
حضرتِ رهبرِ ما نیز رقم میزد ، عشق
خبر آمد همه جا هست چراغان امشب
جشنِ دیدار به پا کرده شهیدان امشب
گفته اند عرش نشینان به ملائک ، بروید،
وببینید بهشت آینه بندان امشب
شیعیان ؛ باز گُلی از گلِ ما پرپر شد
گُلِ ما نه ، گلِ گلزارِ خدا پرپر شد
وقتِ عشقبازیِ عُشّاق فراهم آمد
یاحسین ، عاشقی از کوی شما پرپر شد
عطرِ پیراهنِ یوسف به وطن برگشته
چشمِ یعقوبِ وطن در غمِ او تَر گشته
زده بر سر همه ی پیرغلامان حسیـن(ع)
بازهم لاله ی ما هست کـه پَرپَر گشته
شب گمان کرد که ما خانه ی ویران هستیم
سست پیمان و رفیق رهِ شیطان هستیم
می نشیند به سرِ جایِ خودش داعش هم
او ندانست که ما مردم ایران هستیم
داعش ، این لقمه بزرگ است ،گریبانگیر است
داعش این خطّه گذرگاهِ پلنگ و شیر است
مطمئن باش که شد موقعِ نابودی تو
حقّ و باطل همه ی عمر بشر درگیر است
- ۰ نظر
- ۳۰ فروردين ۹۵ ، ۱۸:۲۶