اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «یاحسین» ثبت شده است

یا حسین مبتلای تو آمد

عاشق بی ریای تو آمد

ریزه خواری ز سفره جدٌت

نوکر و جانفدای تو آمد

چشمه ی اشکبار غمهایت

چاکر و خاک پای تو آمد

برده ای هوش و طاقت عقلش

بنده ای از خدای تو آمد

شور و حالی مداوم و یک سر

ماتمی از برای تو آمد

داده تاب وتوان خود از کف

رو به تو در ثنای تو آمد

عاشقت نازنین گل زیبا

در خیال و هوای تو آمد

روز و شب فکر او ابوالفضل است

تشنه لب در عزای تو آمد

غم او خواهر تو زینب تو

خاک پای وفای تو آمد

تک تکِ یاورانِ تو عشقش

نغمه ساز نوای تو آمد

ذاکر بیریای تو ارباب

نوکر زیر پای تو آمد

پاندارد و عاجز از آن است

با امید شفای تو آمد.


  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۹ شهریور ۹۹ ، ۱۴:۵۹
  • احمد یزدانی