اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان
يكشنبه, ۲۷ آذر ۱۴۰۱، ۱۲:۵۴ ق.ظ

هر کوچه از شهرم برایم گور یک رویاست

هر کوچه از شهرم برایم گور یک رویاست
ردّ عبورم در دلش از کودکی پیداست
از پرسه در پسکوچه ها تا بامدادانش
در خاطرات عاشقی ها چون ته دنیاست.