اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان
سه شنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۱۰:۵۰ ب.ظ

مار زیبا بود در جنت رها

🐍 مار زیبا بود در جنّت رها
کرد با شیطان شراکت در خفا
چون که شیطان شد شریک فرّ او
رانده است تا اصفهان او را خدا .

  • احمد یزدانی

اصفهان

جنت

رها

مار زیبا