اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان
جمعه, ۹ بهمن ۱۳۹۴، ۰۲:۰۳ ب.ظ

متفاوت هستم احمدیزدانی

احمد یزدانی


متفاوت هستم  احمد یزدانی
با نگاهی ویژه  بینشی انسانی
اهل شعر و واژه  جمله را میکاوم
گاه صاف و آبی  گاه هم بارانی
جنس من از هجرت  ره سپردن کارم
عاشق تغییرات  ریشه ای  بنیانی
مثل شمعی روشن  سوز و سازی دائم
گریه هایم جانکاه  ضجّه ها پنهانی
ساده  بی پیرایه  بی گره   بی مشکل
خاطراتی روشن  سختی و آسانی
ایده آلم قُلّه  رو به آنجا راهی
ظاهرم آرام است  سینه ام طوفانی
میکنم با شعرم   رو به فردا پرواز
هاله ای از احساس   مثبت و نورانی
عاشقِ زیبائی  مثل گل  آزادی
نا امیدی محکوم  کردمش زندانی

  • احمد یزدانی

احمدیزدانی

فروغ

پروین

کوتوال

نظرات  (۱)

عرض سلام

کتابی احساسی و آموزشی با محتوای ایام فاطمیه با تخفیف ویژه. به لینک ارسال شده مراجعه نمائید. تشکر

http://aporsetareh.mihanblog.com/post/1