اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

فرزند قلل و کوه و کوهستانم
مفتون جمال و جلوه ی گیلانم
شدپیشه ام عاشقی، چو شمعی روشن
در معرکه ی باد خوش و رقصانم
دائم و مرتّباً در آمد شدنم
چون مارکوپولو به گردش دورانم
من چشمه ام و مقصد من دریاهاست
آرام بسوی مقصدم میرانم
از صخره و قلّه های کوهستانی
سرسخت شدم ،مقاومت در جانم
گیلان که بهشتِ من وَ عشقم آنجاست
از دیدنِ روی ماه او خندانم
امّا همه ی نای و نوایم تهران
معتاد شدم به او ؛ خدا درمانم
اینها که شنیده اید یک جمله چنین
من ذرّه ای از بزرگیِ ایرانم

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
نویسندگان
يكشنبه, ۴ فروردين ۱۴۰۴، ۰۸:۰۷ ب.ظ

تنم به جاده و دل در مسیر طولانی

تنم به جاده و دل در مسیر طولانی
هوای اهل قبور و شب زمستانی
پیاده راهیم از لابلای خاطره ها
برای خواندن یک فاتحه و قرآنی
چه چشمهای براهی ، چه نازهای نگاهی
غبارِ حسرت و از دل برآمدن آهی
نشسته تَک تَکِشان در میان چشمانم
چه گورهای سخنگوی مردم ماهی
نگاه من شده مبهوت قبر یارانم
برای رفتن یاران غمین و گریانم
حدوث رابطه با این جهان به موئی بند
گسسته میشود آن با نسیم و میدانم
اگرچه راه دهان بسته ،چشم دل باز است
کنش و واکنشِ هستی است و یک راز است
شنیده ام که سروشی از آسمان میگفت
پرنده مردنی و جاودانه پرواز است .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی