اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان
دوشنبه, ۲۷ آبان ۱۴۰۴، ۰۴:۱۵ ب.ظ

خنجر پشت وطن فتنه ی خودتحقیری

خنجر پشت وطن فتنه ی خودتحقیری

رنج و آسیب وطن هجمه ی خودتحقیری

چون گذرگاه نفوذ همه بدخواهان است

معبر خودزنی و رخنه ی خود تحقیری .

#احمد_یزدانی

#خودتحقیری #نفوذ #خودزنی #رخنه #گذرگاه

  • احمد یزدانی

خودتحقیری

نفوذ

گذرگاه

نظرات  (۱)

ما همه اکنون شده وجه الضمان

رفته گرو از طرف حاکمان

کاغذ پاره شده است پول ما

خورده تورّم همه اموالمان

هر که شده حاکم ما بیسواد

مدّعی و بی هنر از جرزنان

داده شعار و ننموده عمل

گشته طلبکار زمین و زمان

حاکم هرجا شده است مافیا

راحت و ثروت شده تدبیرشان

هرکه شکاری زده در رفته است

مانده اگر تا که کند لختمان

مردم درمانده تماشاگرند

ارث گروهی شده ایرانمان

رابطه ها سرنخ آسایشند

گشته گرانی مرضی بی امان

ریشه ی آن دین ریائی ماست

گشته ریا قاتل ایمانمان 

بوده چنان بوقلمون رنگ‌ رنگ

نقشه راه از طرف دشمنان 

با همه ی سختی بی حدّ و حصر

مانده به پای وطن ، ایرانمان .

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی