اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

فرزند قلل و کوه و کوهستانم
مفتون جمال و جلوه ی گیلانم
شدپیشه ام عاشقی، چو شمعی روشن
در معرکه ی باد خوش و رقصانم
دائم و مرتّباً در آمد شدنم
چون مارکوپولو به گردش دورانم
من چشمه ام و مقصد من دریاهاست
آرام بسوی مقصدم میرانم
از صخره و قلّه های کوهستانی
سرسخت شدم ،مقاومت در جانم
گیلان که بهشتِ من وَ عشقم آنجاست
از دیدنِ روی ماه او خندانم
امّا همه ی نای و نوایم تهران
معتاد شدم به او ؛ خدا درمانم
اینها که شنیده اید یک جمله چنین
من ذرّه ای از بزرگیِ ایرانم

نویسندگان
جمعه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۵۲ ب.ظ

قدردانی میکنم ای دوست من

 

روز جهانی قدردانی از دوست بود ،

بپاس چند سال دوستی و قدردانی از اینکه هستی 💐💝

 تقدیم :

قدردانی میکنم ای دوست ، من

از تو ای زیبا گلَ دانای من

آبرو هستی برایم ، اعتبار

بر بدیهای من هستی پیرهن

عیبهایم را نمی بینی شما

می دهی عشق فراوانی به من

مهر تو زیباتر از هرباغ گل

سایه سارِ تو نیاز این چمن

تو چو خورشید فروزانی رفیق

میکنی روشن شب تاریک من

دوستت دارم و با یادت خوشم

می درخشی نازنینِ خوش سخن

دلخوشم با مهربانیهای تو

شاخه ای زیباتر از رُز ، یاسمن.

#احمد_یزدانی

 

  • احمد یزدانی

جهانی

دوست

دوستان

قدردانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی