اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

تنگه ی واشیم و گردنه ی حیرانم
مستی نیمه شب و ذکر سحرگاهانم
ناز آواز بنانم ، هنر فرشچیان
شعر پروین و فروغم ، قدحِ قوچانم
مِی خوری باده فروشم ، دل عاشق دارم
بنده ای منتظرم ، کولی سرگردانم
برج میلاد نگاهم به جهان انسانیست
تخت جمشیدم و هر گوشه ای از ایرانم.

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دوست» ثبت شده است

فرصتی باشد اگر از دوست من خواهم سرود

از عزیزان کرده دیداری مرتّب با درود

قدر مهر و یاری آنها نهم بر دیدگان

کرده با گرمی آنها غم درون سینه دود 

  • احمد یزدانی

 

روز جهانی قدردانی از دوست بود ،

بپاس چند سال دوستی و قدردانی از اینکه هستی 💐💝

 تقدیم :

قدردانی میکنم ای دوست ، من

از تو ای زیبا گلَ دانای من

آبرو هستی برایم ، اعتبار

بر بدیهای من هستی پیرهن

عیبهایم را نمی بینی شما

می دهی عشق فراوانی به من

مهر تو زیباتر از هرباغ گل

سایه سارِ تو نیاز این چمن

تو چو خورشید فروزانی رفیق

میکنی روشن شب تاریک من

دوستت دارم و با یادت خوشم

می درخشی نازنینِ خوش سخن

دلخوشم با مهربانیهای تو

شاخه ای زیباتر از رُز ، یاسمن.

#احمد_یزدانی

 

  • احمد یزدانی