اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان
يكشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۴۹ ب.ظ

منم و حال خراب و شب و دلتنگی و غم

 

با این لینک به کانال قسمتی از اشعار احمد یزدانی منتقل میشوید

منم و حال خراب و شب و دلتنگی و غم

تک و تنها و به این غربت دور افتادم

نیستی تا به کنارم بنشینی و من از ،

وضع و حال بد خود گفته ببارم نم نم .